شرط رضايت مندي از زندگي
اگر چگونگي تفكر انسان نقش تعيين كننده اي در احساس رضايت از زندگي دارد، چه تصوري از دنيا بايد داشته باشيم و زندگي را چگونه بايد ببينيم تا به رضايتمندي دست پيدا كنيم؟
براي رسيدن به يك احساس خوب از زندگي شايد بتوان دنيا را در خيال خود بسيار زيبا، راحت و دوست داشتني دانست و در پي آن به يك احساس خوب و رضايتمندانه رسيد. در صورتي كه اين نگرش يك نگرش توهمي و تخيلي است و نمي تواند تآثير پايدار داشته باشد، همانند مواد مخدر يا داروهاي توهم زاست كه براي مدتي اثر دارد و بعد از تمام شدن اثر دارو زندگي بسيار سخت تر از آنچه بود مي گردد
راه رضايت از زندگي و راز شاد زيستن شناخت واقيت ها و گريز از تخيلات و توهمات است. بايد دنيا را آنگونه كه هست، شناخت نگرش انسان به دنيا بايد نگرشي واقع بينانه و هماهنگ با واقيت هاي آن باشد. بنابر اين براي رسيدن به احساس شادماني لازم نيست واقعيت هاي گاه سخت و تلخ زندگي را انكار كنيم. با تفكر واقع گرا نيز مي توان به شادماني و رضايتمندي رسيد و بلكه شايد تنها راه ممكن همين باشد
حال چگونه چنين چيزي ممكن است؟
1. از طريق هماهنگي انتظارات با واقعيت ها زندگي زيبا تر مي شود
2. بدانيم تلازمي ميان سختي ها و ناخرسندي ها نيست